عکس تولد دختر گلم
z.kheiri
۵۶
۵۵۳

تولد دختر گلم

۲ اسفند ۹۷
دخترکم سه سالش بود، یا چهار سال.
تازه عقل‌رس شده بود؛ آن‌قدری که بفهمد گلو درد و بیمارستان و روپوش سفید و دکتر و پرستار، آخرش به آمپول ختم می‌شود قطعا؛ که شد.
گفتم:
«عزیزکم! آمپول درد داره، گریه هم داره، باید هم بهت بزنن. اگه دلت خواست یه کم گریه کن.»
این‌ها را در حالی می‌گفتم و اشک تازه‌ راه‌افتاده‌ی چشمش را پاک می‌کردم که پسرکی هفت، هشت ساله داشت توی اتاق تزریقات نعره می‌کشید و بالاتر از صدای او، صدای پدر و مادرش به گوش می‌رسید که به اصرار می‌گفتند: آمپول که درد ندارد پسرم، تو بزرگ شدی، مردهای بزرگ که گریه نمی‌کنند.
رفتیم و دخترکم آمپولش را زد و گریه‌اش را کرد و به در بیمارستان نرسیده، گریه‌اش تمام شد.
رفتنی سرش را با یک نگاه عاقل اندر سفیهی برگردانده بود سمت پسرک که بغل مادرش ولو شده بود روی صندلی‌های انتظار.
نزدیک به هفده سال است که تلاش میکنم دخترم هیچی را یاد نگیرد، همین یک چیز را یاد بگیرد.
که جایی که باید گریه کند، گریه کند. نریزد توی خودش، چون بزرگ شده یا چون آدم بزرگ‌ها گریه نمی‌کنند.(عجب دروغ بزرگی!)
که یاد بگیرد جایی که باید فریاد بزند، فریاد بزند.
که وقتی که باید عصبانی باشد، عصبانی باشد. نشود تندیس صبر و حلم و شکیبایی که خون خونش را بخورد، ولی به همه لبخند احمقانه‌ی «نایس» و «کول» تحویل بدهد و در عوضش مدال به‌دردنخورِ «فلانی، وای، هیچ‌وقت ندیدم عصبانی باشه، همیشه ریلکس و آرومه، دلش مثل دریاست» را تحویل بگیرد.
یاد بگیرد وقتی نمی‌خواهد کسی بماند، حالی طرف کند که نباید بماند؛ و وقتی نمی‌خواهد کسی برود،‌ داد بزند «آهای! نمی‌خواهم بروی.
اصلا غلط می‌کنی که داری می‌روی!»
دارم تلاش میکنم دخترم را جوری بزرگ کنم که ما را بزرگ نکردند.
جوری که چشمش به فضیلت‌های ناچیز نباشد.
جوری که یادش نرود آدم است و آدم، همانی است که هم گریه می‌کند، هم داد می‌زند، هم خشمگین می‌شود، و هم تا آخر عمرش مدیون خودش است، اگر همان‌جا، همان‌وقت، به همان‌کس، همان حرفی را که باید بزند نزند!


به وقت پنجشنبه، دوم اسفند نود و هفت☺️❤️
فرشته کوچولوی من تولدت مبارک❤️😘😘
تدارکات مختصر و مفید من واسه تولد دختر کوچولوی خونه😍
یه تولد خونوادگی جمع و جور☺️
وقتی یه تو راهی شیطون داشته باشی دیگه بهتر ازین نمیشه🙈😅🤰

#کیک_اسفنجی_خامه_ای😍
#ژله😋
#کیک_باقلوا🤤
#شیرینی_ملکه_بادام😃
#دسر_پان_اسپانیا_زشتول😒
...